درنبود تو معشوقه ای پیدا کرده ام بنام زندگی که مرا در آغوشش به
بازی گرفته است اما او هم خسته شده است پابه پای من اینهمه سال
آمده اما او هم دیگر پایی برای راه رفتن با من راندارد او هم خسته شده
است وقتی می بیند که هر روز وهر ثانیه به عشق تو فکر میکنم اما اگر تو
میخواهی برای همیشه دوستم نداشته باشی عیبی ندارد ترس از هیچ چیز
ندارم وقتی یقین دارم بیشتر از من کسی تورا دوست نخواهد داشت بیشتر از
من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد تو تنهایم گذاشتی ولی اشکی که
بی دلیل می آید اشک دلتنگی ایست نه اشک بی کسی وتنهایی ایست
اشکهای بی دلیل من که هر لحظه به صورتم امان نمیدهد اشک دلتنگی ایست
من تو را ندارم ولی برای دلتنگیت گریه میکنم ولی وقتی میخواهم دلیل گریه ام
رابه دیگران بگویم مجبورم بگویم برای کسی دلتنگ شده ام که اکنون ندارمش
قلب است دیگر دوست دارد برای یک نفر بتپد قلب من برای تو می تپد برای من
زندگی بدون تو حتی صدای تپیدنش هم آزار دهنده است تو میدانی که چقدر
دوستت دارم ولی میترسی پا به دنیای من بگذاری میترسی چون باورش برایت
سخت است اما من آنقدر دلتنگت شده ام که دیگر نمیتوانم پنهان کنم من به تو
می گویم حتی اگر میخواهی لبخند بزن به همه گفتم احساسم را نمی فروشم
حتی به بالا ترین بها ولی آنگوه که بخواهم خرج میکنم برای تویی که لایق آن
هستی من کسی را لایق تر از تو ندیدم گر چه در کنار خود نمی بینمت تا
احساساتم را به تو بگویم ولی تو همیشه در گوشه قلبم جا داری ای صدف زندگیم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,